یه روزایی که خیلی ذهنم درگیر مسئله مهمیه و مغزم داره سبک سنگین میکنه
همه جا رو مه میگیره و تصویر شفافی نمیبینم
بجای اینکه از این حجمِ فکر قند خونم بیاد پایین، فیلمِ خونم میاد پایین
و نتیجه ش این میشه که فیلم پشتِ فیلم، کاراکتر پشت کاراکتر
همینجوری ادامه پیدا میکنه تا فکر تبدیل به عمل بشه
و مه کم کم بره کنار.
الان تو همون روزام
.
.
ذهنتون که درگیر مسئله مهمیمیشه چیکار میکنید؟
+مه یک روز اواخر پاییز شایدم اوایل زمستان 95. شهرک غرب
+ چقدر قالب به دلم نمیشینه و غریبه م باهاش